کلیدهای بهشتی
کلیدهای بهشتی

کلیدهای بهشتی

مذهبی

به جاى شیعه بگوئید ما از دوستان (اولیاء خدا هستیم)

امام رضا (علیه السلام) در خراسان بودند و در ظاهر ولى عهد ماءمونشمار مى آمدند، جمعى از شیعیان براى دیدار آن حضرت به خراسان آمده بودند، و از دربان اجازه ورود مى خواستند، دربان براى آنها از آن حضرتاجازه مى طلبید ولى حضرت اجازه نمى داد آنها دو ماه پى در پى در هر روز دو بار ((و جمعاء 60 بار)) به در خانه حضرت آمده و اجازه ورودطلبیدند و به دربان گفتند: به امام رضا (علیه السلام) بگو ما جمعى از شیعیان شما هستیم، وقتى دربان تقاضا و پیام آنها را به امام عرضکرد، امام فرمود: ((من فعلا اشتغال دارم به آنها اجازه ورود نده))
سرانجام آنها به دربان گفتند: از جانب ما به امام عرض کن، ما از شهرهاى دور آمده ایم و مکرر اجازه خواسته ایم و جواب منفى داده اید، دشمنان ما، ما را شماتت خواهند کرد، اگر بدون ملاقات با شما به وطن بازگردیم، نزد مردم، شرمنده و سرافکنده خواهیم شد...  
دربان، پیام آنها را به امام ابلاغ کرد، امام (علیه السلام) فرمود: به آنها اجازه ورود بده. دربان به آنها اجازه داد، آنها به محضر آن حضرت رسیدند و پس ‍ از احوال پرسى عرض کردند: ((اى فرزند رسول خدا، چه شده که ما به این بى مهرى جانکاه و خفت و خوارى افتاده ایم و پس از آن همه بى اعتنائى عدم اجازه شما، دیگر براى ما آبروئى نمانده علت چیست؟
امام رضا شما، دیگر براى ما آبروئى نمانده علت چیست؟
امام رضا (علیه السلام) فرمود: این آیه ((30 شورى)) را بخوانید.
و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت اءیدیکم و یعفو عن کثیر.
((هر مصیبتى که به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام داده اید و بسیارى را نیز عفو مى کند)).
من در مورد شما به پروردگار و به رسول خدا (علیه السلام) و امیرالمؤ منان و پدران پاکم پیروى کردم.
آنها عرض کردند: چرا نسبت به ما بى اعتنایى هستید؟
امام رضا (علیه السلام) فرمود: به خاطر آنکه شما ادعا مى کنید از شیعیان امیرالمؤ منان على (علیه السلام) هستید، واى بر شما همانا شیعه على (علیه السلام)، افردى مانند حسن و حسین (علیه السلام) و ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و محمد بن ابوبکر بودند که هیچ گونه مخالفت با اوامر آن حضرت نمى نمودند، و هیچ گاه کارى که مورد نهى آنها بود انجام نمى دادند ولى شما وقتى که مى گوئید ما شیعه على (علیه السلام) هستیم در بیشتر اعمال، با دستورات آن حضرت مخالفت مى نمائید و در انجام فرائض ‍ کوتاهى مى نمائید، و در رعایت حقوق برادران، سستى مى کنید، آنجا که تقیه واجب است تقیه نمى کنید و آنجا حرام است تقیه مى کنید، اگر شما به جاى شیعه بگوئید ما از دوستان اولیاء خدا و دشمنان دشمنان آنها هستیم، شما را در این قول رد نمى کنم، ولى شما ادعاى مقام ارجمند ((شیعه)) مى کنید، اما ادعاى شما با اعمال شما سازگار نیست، شما راه هلاکت را مى پیمائید مگر اینکه بل توبه و انابه، ضایعات گذشته را جبران کنید.
آنها گفتند: ما استغفار و توبه مى کنیم، و از این پس خود را به عنوان دوستان شما دشمن دشمنان شما، عنوان مى نمائیم ((نه شیعه شما)).
امام رضا (علیه السلام) فرمود: ((آفرین بر شما اى برادران و دوستان من)).
آنگاه امام (علیه السلام) از آنها احترام شایان کرد و آنها را نزد خود نشانید و سپس به دربان خود فرمود: چند با از ورود آنها جلوگیرى کردى؟
او عرض کرد: 60 بار.
امام به او فرمود: شصت بار نزد آنها بیا و به آنها سلام کن و سلام مرا به آنها برسان، خداوند بخاطر استغفار و توبه، آنها را آمرزید، و آنها و بستگان آنها را به خاطر دوستیشان با ما، مشمول کرامت و لطف خاص قرار داد و به آنها از غذاها و اموال بطور فراوان بهرمند ساز و گرفتارى آنها را بر طرف نما.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.