صورت زیبا اعمال خوبش بود

در کتاب اربعین سید عظیم الشاءن قاضى سعید قمى منقول است که از شیخ بهائى نقل مى فرماید که فرمود:
رفیقى در قبرستان اصفهان داشتم که همیشه بر سر مقبره اى مشغول عبادت بود و شبها گاهى به دیدنش مى رفتم، روزى از او سؤال کردم از عجائب قبرستان چه دیده اى؟  ادامه مطلب ...

وارد بهشت شدند

حضرت موسى (علیه السلام) عرض کرد: پروردگارا کدام یک از بندگان تو نزد تو عزیز و محترمند.
خطاب شد اى موسى! آن کسى که در وقت قدرت و توانائى، عفو نماید، و اگر ظلمى به او کردند صبر کند، و انتقام نگیرد و از آنها درگذرد.  ادامه مطلب ...

حق به حق دار رسید

نقل کرده اند در زمان حضرت داوود (علیه السلام) شخص بیکارى بوده و کار و کاسبى نداشتند. مکرر دعا مى کرد: اللهم ارزقنى رزقا حلالا واسعا.

این دعا مى کرد دائم کاى خداروزى بى رنج و زحمت ده مرا

مردم او را مسخره مى کردند به او مى خندیدند که عجب مرد احمقى است روزى بى رنج و زحمت از خدا مى خواهد و حال آنکه همه مردم به کد یمین و عرق جبین کسب مى کنند و روزى مى خورند حتى داوود (علیه السلام) به زحمت از زره سازى نان مى خورد، گاهى از روى طعنه به او مى گفتند، اگر چیزى پیدا کردى تنها نخورى مرا هم صدا بزن و آن مرد متصل دعایش ‍ همین بود.

تا که شد مشهود در شهر و شهیرگه ز انبان تهى جوید پنیر

تا که یک روز گرسنه و ناشتا در منزلش نشسته بود و مشغول دعا بود ناگاه در خانه باز شد و گاوى سرگذارد و وارد خانه شد، آن مرد گفت: روزى حلالى که از خدا مى خواستم همین است، برخواست، گاو را روى زمین انداخت و سر گاو را برید، قدرى از گوشت گاو را کباب کرد و خورد که صاحب گاو باخبر شد و به خانه آن مرد دوید، گاو را کشته دید، پرسید چرا گاو مرا کشتى، گفت:  ادامه مطلب ...

امدادهاى غیبى

در جنگ تحمیلى عراق علیه ایران، در عملیات والفجر8 که منجر به آزادسازى بندر استراژیکى ((فاو)) شد، یکى از پزشکان متعهد مى گفت:
بیمارستان صحرائى در خط جبهه به راه انداخته بودیم، هر روز بمباران مى شد، در بیمارستان سایت - محل موشک انداز زمین به هوا - براى صید هواپیماهاى دشمن قرار داشت.  ادامه مطلب ...

دست غیبى ما را نجات داد

امام على (علیه السلام) بسیار صدقه مى داد و به مستمندان کمک مالى مى کرد.
شخصى به آن حضرت عرض کرد: کم تصدق الا تمسک! چقدر زیاد صدقه مى دهى، آیا چیزى براى خود نگه نمى دارى؟
امام على (علیه السلام) در پاسخ فرمود: آرى به خدا سوگند، اگر بدانم که خداوند انجام یک واجب - و انجام یک وظیفه - را قبول مى کند، از زیاده روى در انفاق خوددارى مى کردم، ولى نمى دانم که آیا این کارهاى من مورد قبول خداوند هست یا نه؟ چون نمى دانم، آنقدر مى دهم تا بلکه یکى از آنها قبول گردد.  ادامه مطلب ...