ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
انوشیروان مجوسى اصفهانى در نزد خوارزمشاه مقام و منزلت بسیار داشت، او را به عنوان نماینده نزد سلطان سنجر فرستادند.
انوشیروان گرفتار ((برص)) ((بیمارى پیس)) مرض بسیار شدیدى بود و مى ترسید اگر با آن وضع نزد سلطان برود از او متنفر شود، و لذا وقتى در راه به طوس رسید شخصى به او گفت: اگر حضرت رضا (علیه السلام) را زیارت کنى و از او درخواست نمائى شفایت مى دهد.
انوشیروان گفت: من کافر هستم و شاید خدام مانع ورود من به حرم شوند!
به او گفتند: لباست را تغییر بده تا از حال تو مطلع نشوند، او چنین کرد و در حرم مطهر و در حرم مطهر رضا (علیه السلام) تضرع و زارى کرد و شفاى خود را تقاضا کرد.
چون از حرم مطهر بیرون آمد اثرى از مرض در بدن خود ندید، لباسش را در آورد و بدن خود را نگاه کرد، اما اثرى از مرض نبود، غش کرد و بر زمین افتاد و چون به هوش آمد مسلمانان شد و براى قبر مطهر آن حضرت صندوقى از نقره فراهم آورد و مال بسیارى نثار حرم کرد.