مرا از شیعیان على قرار بده

شب بود، جمعى از اصحاب در محضر، رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) نشسته بودند و از بیانات آن بزرگوار، بهرمند مى شدند، آن بزرگوار در آن شب این جریان را بیان کرد و فرموند: آن شب که مرا به سوى آسمانها به معراج بردند ((یعنى در شب 17 یا 21 ماه رمضان سال 10 یا 12 بعثت)) هنگامى که به آسمان سوم رسیدم، منبرى براى من نصب نمودند، من بر عرشه منبر قرار گرفتم و ابراهیم خلیل (علیه السلام) در پله پائین عرشه منبر قرار گرفته بودند و سایر پیامبران در پله هاى پائین ترى قرار داشتند.  
در این هنگام على (علیه السلام) ظاهر شد که بر شترى از نور، سوار بود و صورتش مانند ماه شب چهارده مى درخشید، و جمعى چون ستارگان تابان در اطراف او بودند، در این وقت، ابراهیم (علیه السلام) به من گفت: این ((اشاره به على (علیه السلام)) کردم پیامبر بزرگ و یا فرشته بلند مقام است؟ گفتم: ((او نه پیامبر است و نه فرشته، بلکه برادرم و پسر عمویم و دامادم و وارث علمم على بن ابى طالب است)).
پرسید، این گروهى که در اطراف او هستنند، کیانند؟ گفتم: این گروه، شیعیان على بن ابى طالب هستند.
ابراهیم (علیه السلام) علاقمند شد که جزء شیعیان على (علیه السلام) باشد به خدا عرض کرد ((پروردگارا مرا از شیعیان على بن ابى طالب (علیه السلام) قرار بده)) در این هنگام جبرئیل نازل شد و آن آیه 81 سوره صافات را خواند و ان من شیعته لابراهیم.
و از شیعیان او اصول اعتقادات ابراهیم است.
پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) به اصحاب فرمود: ((هرگاه بر پیامبر پیشین صلوات فرستادید نخست به من صلوات بفرستید، سپس به آنها، جز در مورد ابراهیم خلیل (علیه السلام) که هر گاه خواستید به من صلوات بفرستید، نخست به ابراهیم (علیه السلام) صلوات بفرستید))، پرسیدند: چرا؟ فرمودند: ((به همین دلیل که بیان کردم، او آرزو کرد تا از شیعیان على بن ابى طالب باشد)).
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.