مرگ عبرت انگیز

((تاکور خان )) اهل بنگلادش ، از جمله آدمهایى بود که تقریبا به یقین مى توان گفت در زندگیش ، هیچ کس او را دوست نداشت .
((تاکور خان )) که از لحاظ مالى وضع بسیار خوبى داشت ، على رغم استطاعت مالى حاضر به کمک کردن به هیچ کس نبود. او نه تنها به هیچ یک از دوستانش اجازه نمى داد از او توقع مالى داشته باشند، بلکه طورى رفتار کرده بود که حتى افراد خانواده اش (اعم از زن و بچه و پدر و مادر و خواهر و برادر) هم حسرت گرفتن یک سکه از دست او را به دل داشته باشند.  
با همه این اوصاف ((تاکور خان )) چون ثروتمند بود، هرگز خودش ‍ را محتاج کسى نمى دانست و لذا، با مانور دادن روى پول هایش یکه و تنها زندگى خوبى داشت .
تا اینکه چندى قبل ، هنگامى که ((تاکور خان )) در حجره محل کارش ‍ مشغول حساب و کتاب بود، وقتى که متوجه شد در یکى از معامله هایش ‍ ضرر هنگفتى کرده است ، ناگهان قلبش گرفت و دچار سکته شد و همان جا دراز به دراز افتاد.
البته اگر کسى او را در همان لحظات به بیمارستان مى رساند، شاید بهبود پیدا مى کرد، اما چون هیچ کس از او دل خوشى نداشت ، ساعت ها در همان حال ماند تا اینکه بالاخره ماءموران پزشک قانونى آمده و اعلام کردند که ((تاکور خان )) مرده است . پس از اعلام مرگ ((تاکور خان )) خانواده او که مدت ها بود چشم انتظار مرگ وى بودند، نه با لباس عزا، که در اوج شادى به سراغ ((تاکور خان )) آمدند که ضمن به خاک سپردن وى ، ارث و میراثش را به چنگ آورده تا دوران سختى حیات وى را با خوش ‍ گذرانى بعد از مرگش تلافى کنند.
((تاکور خان )) مانند بقیه مردم درون تابوت بود و افراد خانواده اش ‍ داشتند او را حمل مى کردند که ناگهان متوجه شدند تابوت در حال تکان خوردن است .
ابتدا به این نکته توجه نکردند، اما هنگامى که دیدند در تابوت باز شد و ((تاکور خان )) راست نشست ، چنان دچار وحشت شدند که تابوت را رها کرده و گریختند.
از طرفى چون در آن لحظه تابوت درست بالاى یک پل روى رودخانه قرار گرفته بود و حمل مى شد، افتادن تابوت باعث شد که ((تاکور خان )) از درون آن بغلتد و مستقیم به داخل آبهاى پر شتاب رودخانه بیفتد.
در نتیجه ((تاکور خان )) که زنده شده بود، به خاطر صدمات زیادى که در سقوط گریبان گیرش شد، دوباره مرد.
در حال حاضر، ماءموران در پى اثبات این قضیه هستند که چون خانواده او دل خوشى از وى نداشته اند آیا او را عمدا درون آب انداخته اند یا نه ⁽⁹⁹⁾؟!