سرانجام خیانتکاران

کسانى که با محمود افغان رابطه پنهانى داشتند و در قدرت رسیدن و پیروزى امیر محمود نقش به سزایى داشتند و براى او از سلطنت شاه سلطان حسین جاسوسى مى کردند، پس از تصرف اصفهان و قلع و قمع کردن افراد شاه سلطان حسین و واگذارى تاج و تخت شاه سلطان حسین به امیر محمود، تمامى جاسوسان خوشحال بودند و با گردن هاى برافراشته سینه سپر کردند و جلوى تخت آمدند، پس از بوسیدن زمین ، به دستور امیر محمود در کنار تخت صف کشیدند. اینان همگى منتظر بودند مقام هاى حساس و کارهاى مهم به آنان واگذار شود.  
امیر محمود پس از اینکه خیانتکاران را کنار تختش جمع کرد، شروع به صحبت نمود و گفت :
اراده خداوند تبارک و تعالى بر این تعلق گرفته است که من به این مقام برسم و شاه باشم . خداوند عادل و مهربان را سپاسگزارم تا زمانى که در این مقام هستم سعى خواهم کرد طبق دستورات الهى و پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) و قرآن مجید رفتار کنم .
یکى از اصول دین مبین اسلام آن است که به خادمین و یاران صدیق و وفادار پاداش نیک داده شود به این جهت ما اعتمادالدوله که اجدادش از قدیم در خاندان صفویه خدمت کردند، خود او هم نسبت به پدر همسر مهربان ما وفادار بوده تا آخرین لحظه با کمال صداقت به وظایف خود عمل کرده است ، احترام مى گذاریم ، اعتمادالدوله کماکان معتمد درگاه است ، نسبت به او کمال اعتقاد داریم ، از او خواستاریم مانند گذشته به رتق و فتق امور بپردازد، اما نسبت به کسانى که به ولى نعمت خود خیانت کردند، دستورات دینى ما صریح است . من که خادم دین محمدى (صلى الله علیه و آله ) هستم وظیفه دارم طبق دستور دین رفتار نموده و سزاى خیانت آنها را بدهم .
کسانى که در کنار این تخت جمع شده اند از شما بودند، با شما به سر مى بردند، از خوان نعمت صفویه برخوردار بودند ولى در خفا خیانت کردند، حق نعمت را به جا نیاوردند. اراده خداوند چنین بوده است که ما به این مقام برسیم ، خیانت پیشگان را بشناسیم ، دستور شرع مطهر اسلام را درباره آنان اجرا کنیم ، وظیفه دینى خود را انجام دهیم .
امیر محمود قبلا دستورات لازم داده بود، به محض اینکه کف زد، جلادان وارد شدند، سفره هاى چرمى را گستردند، در برابر چشم حاضرین تمام خیانت پیشگان را گردن زدند، امیر محمود به استغاثه ها و گریه هاى آن گروه پلید که کفران نعمت کرده ، دورویى و تزویر را پیشه خود ساخته بودند وقعى نگذاشت ⁽⁹⁶⁾.