ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مرحوم حاج آقا حسین نظام که از منبریهاى با اخلاص قم بودند فرمودند:
بنده با گوش خودم از دو نفر بازارى شنیدم که در زمان آیت الله العظمى بروجردى به ایشان ناسزا مى گفتند و جسارت مى کردند، مدت ها گذشت تا اینکه زمانى آقاى سید على بهبهانى - که ظاهرا در قم سکونت داشتند، اما فعلا در تهران ساکن هستند - نزد حقیر آمدند و گفتند نظام ! من خوابى دیده ام . گفتم : بفرمایید.
گفتند: در خواب دیدم که امام زمان (عج ) ظهور فرمودند و در آن طرف رودخانه (که باغ مهندسیه معروف بود و فعلا اداره آب است ) منزل کردند. من رفتم ، دیدم خیمه هاى زیاد زده شده و از یک خیمه بزرگ که در وسط است نور از آن بالا مى رود. داخل خیمه رفتم و سلام عرض کردم .
امام (علیه السلام) یک شمشیر به من دادند و فرمودند: برو فلانى و فلان کس را گردن بزن و بیا.
آقاى نظام مى گوید: من وقتى این را شنیدم ، گفتم : آیا بهبهانى ! این دو نفر فلان و فلان نبودند؟ آقاى بهبهانى از جا بلند شد و لبهاى بنده را بوسید و گفت : چرا! شما از کجا خبر داشتید؟ گفتم : این دو نفر به آقاى بروجردى ناسزا مى گویند و جسارت مى کنند.
گفت : بله همین افراد بودند(88).