ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هفتاد نفر از اهل ((زط)) (نژادى از اهل سودان و هند) پس از جنگ صفین نزد امیرالمؤمنین على (علیه السلام) آمده و پس از سلام ، سخنانى به زبان خودشان به آن حضرت گفته و آن حضرت نیز به همان لغت و زبان به آنان پاسخ داد و در ضمن گفتارشان به آن حضرت نسبت خداى دادند.
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) به آنان فرمود: من خدا نیستم بلکه بنده اى از بندگان خدا هستم ، ولى آنان نپذیرفته ، و همچنان بر مطلب خویش اصرار مى ورزیدند تا اینکه حضرت على (علیه السلام) به آنان فرمود: اگر از این عقیده تان دست برندارید و به درگاه خدا توبه نکنید شما را خواهم کشت ولى آن همه اندرز و موعظه در آنان اثر ننموده و توبه نکردند.
پس آن حضرت دستور داد گودال هایى حفر نموده و بین گودال ها روزنه قرار دادند و آنان را میان گودال ها انداخت و سر آنها را پوشاند و میان یکى از گودال ها که کسى در آن نبود آتشى افروخت و با دود همه آنها را از بین برد(84).